فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

مژده: ننه سرما کم کم داره از پیشمون میره

سلام بر روزهای گذشت، سلام بر ه ف د ه ماه گذشته، البته بر ١٧+٩ =٢٦ ماه گذشته، چون دوران شیرین بارداری هم با من بودی و از آن زمان بود که روزها و شب هایم را رویایی کردی. عزیزترینم مبارک باشد بیست و شش ماه همنفسی با مادرت، خجسته بادا ماهگرد هفده ماهه شدنت، گرامی میدارم این روز را، چرا که در آستانه ورود به هجده ماهگی هستی. روزها به سرعت میگذرند. کمکم سرمای هوا نیز در حال رفتن است. و چه خوش است شروع فصل بهار، ما نیز با بهار باید تازه شویم، در دلهایمان شکوفه های محبت و تازگی و عشق و سرزندگی برویانیم.  پایان سرما یعنی شکستن حصار خونه نشینی. یعنی به پارک رفتن و قدم زدن و هوای تازه قورت دادن، آری امروز هوای شهرمون خیلی تغییر کرده و ان شالله روزه...
27 بهمن 1391

در ادامه ناخوشی...

با سلام عزیزم دیشب ساعت 10 بیدارت کردم که داروهاتو بهت بدم و اندکی شام و... ولی خیلی خیلی بی حال بودی و دایم سرت به در و دیوار می خورد و تالاپ میخوردی زمین عزیزم. الهی بمیرم خیلی بیماری وداروها بهت فشارآورده. خوابت میآمد شدید ولی خوابت نمیبرد. افتادی پشت گریه شدید گریه ای که هیچ چیز و هیچ کس نمیتونست آرومت کنه. خودتو رو زمین میغلتوندی و گریه و... وای که چه اتفاق و لحظات بدی بود. تو بغلم نمیموندی و بدنتو کج میکردی یهو در همین حالت نفست رفت و از حال رفتی. دنیا رو سرم واژگون شد، وای چقد سخت بود. الهی هیچ وقت تکرار نشه واسه هیچ کس. بابایی بغلت کرد و تا اینکه دوباره نفست برگشت. نمیدونم چرا تو این یکی دوماه اینقد بیش ازپ...
5 بهمن 1391

شب دومی که تب، بدن نازنینتو داغ داغ کرد

 به نام حق   یا من اسمه دواء و ذکره شفاء دیشب خیلی بهت سخت گذشت عزیزم، تبت 3_4 بار به شدت بالا رفت فکر کنم بالای 40 بود. دیگه نیازی به اندازه گیری ندارم تقریبا دستم اومده. من و خاله آتا تا صبح بالا سرت بیدار بودیم و همچنین مامان جون که حضورش برام قوت قلبی بود. و داروهاتو بهت میدادیم و سریع پاشویت میکردیم. هر بار خیلی طول میکشید تا تبت پایین بیاد. ٢بار  از شدت تب مجبور شدم از خواب بیدارت کنم  و دست و صورتتو با آب ولرم بشورم که خدای نکرده اتفاق بدی نیفته بابایی هم با اینکه صبح باید سر کار میرفت و نیاز به استراحت داشت ولی چندین بار بیدار شدو بغلت میکرد و... عزیزانم از همتون که تنهام نذاشتین و کمکم کردین م...
4 بهمن 1391